بارانباران، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

باران و بردیا

شیطونی

دیروز کلی با مامان بازی کردیم می دوییدیم تو اتاق و هر کی اول میشد برنده بود خیلی دوس داشتم کلا بدو بدو کردنو خیلی دوس دارم بعدش نشستیم به هندونه خوردن من عاااااااااااشق هندونه ام وقتی هم تموم شد به مامان گفتم: می خوای بریم بازی کنیم شیطونی کنیم اول من اول تو؟ مامان غش کرد   ...
24 خرداد 1391

؟

خیلی وقته نبودم مموری دوربینمون سوخته همه عکسام از دست رفت عکسای نازم عکسای خوشگلم آخه بدون عکس هم که نمیشه ، میشه؟ بهرحال من خیلی بزرگ شدم خانوم شدم شیطون و بلا شدم شعر بلدم قصه بلدم تا 6 هم بلدم بشمرم دوستای جدید پیدا کردم بازی های جدید اسباب بازی های جدید خلاصه خیلی خوش خوشانمه راستی آشپزیم هم کنار مامانی خوب شده باهم دلمه درست میکنیم و البته من خیلی دوس دارم وقتی داریم توی دلمه رو پر می کنم بیشترشو بخورم شعر و قصه هایی هم که بلدم مدام زمزمه میکنم و گاهی هم با هم قاطی می کنم که یه شعر جدید درست کنم گاهی هم شعر می سازم همچنان پیش مامانی هستم تا کی بشه مامانم منو بذاره مهد کودک خب دیگه اینم از...
22 خرداد 1391
1